سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی جز نیک بخت، دانش را دوست ندارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----21199---
بازدید امروز: ----23-----
بازدید دیروز: ----2-----
منتظران

 
کدهای جاوای مذهبی
نویسنده: مهدوی
یکشنبه 88/9/29 ساعت 11:16 صبح


جو حاکم در دوران حکومتهای بنی‏امیه و بنی عباس و نظیر آنها سبب گردید که بسیاری از حقایق اسلامی به دست فراموشی سپرده شود و در میان مسلمانان ترویج نشود و در مقابل بسیاری از چیزها که در مسیر سیاست آنها قرار می‏گرفت ‏به وجود آمد و تبلیغ شد. نظیر مساله جبر، خلق قرآن و امثال آنها.

جلال‏الدین عبدالرحمان سیوطی (1) در حالات « یزید بن عبدالملک بن مروان‏» که بعد از «عمر بن عبدالعزیز» به حکومت رسید می‏نویسد:

 او چون خلافت را به دست گرفت، گفت: مانند عمربن ‏عبدالعزیز رفتار کنید، اطرافیان او چهل نفر شیخ (عالم درباری) را پیش او حاضر کردند و همه آنها شهادت دادند که بر خلفا حساب و عذابی نیست! و او بعد از چهل روز از خلافتش ( از عدالت و تقوا به ظلم و بی ‏بند و باری) برگشت .

« زمانی که منصور عباسی از مالک بن انس امام مذهب مالکی خواست کتاب «موطا» را بنویسد تا مردم را بر فقه او وادار نماید، با او شرط کرد که باید در کتابت از علی بن ابی‏طالب (ع) حدیثی نقل ننمایی! و نیز (2) به او گفت: از «شواذ بن مسعود» و «شدائد بن عمر» و رخصتهی «ابن عباس‏» اجتناب کن. به هر حال در اثر جریان هی اشاره شده و (3) انزوی امامان، و شهادت، تبعید و زندانی شدن آنها و مخالفت صد درصد خلفا با مطرح شدن اهل ‏بیت (ع) سبب گردید که مساله مهدویت در میان برادران اهل سنت ‏به دست فراموشی سپرده شود و این مقدار که در کتاب ها نقل شده و محفوظ مانده از کرامات بلکه از معجزات است که خداوند خواسته است‏ حجت ‏بر همه اهل اسلام تمام شود. امروز که وضع زمان عوض شده امید است دانشمندان اسلامی این حقایق را ترویج داده و وظیفه الهی خویش را در رابطه با این حقیقت ادا نمایند.

با توجه به آنچه گذشت در این مقاله سعی شده است که با استفاده از منابع اهل سنت اثبات شود که شیعه و اهل سنت درباره امام زمان (ع) متفق‏القول‏اند  و وحدت نظر دارند. به عبارت دیگر:

اهل سنت نیز مانند شیعه می‏گویند: مهدی موعود (ع) فرزند نهم امام حسین و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است و در سال 255 هجری در شهر سامرا از مادری به نام نرجس متولد شده است و در آخرالزمان ظهور کرده و حکومت جهانی واحدی تشکیل خواهد داد.

پس به طور خلاصه می‏توان گفت در این مقاله در ضمن دو گفتار دو مطلب اساسی به اثبات می‏رسد: در گفتار اول اثبات می‏شود: مهدی موعود «که آمدنش به طور متواتر از رسول ‏الله (ص) نقل شده، فزرند نهم امام حسین و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکری است و یک شخص مجهول و نامعلومی نیست.

در گفتار دوم با بررسی اقوال تنی چند از بزرگان اهل سنت که همه آنها ولادت امام زمان (ع) را نوشته و ولادت او را به طور قطع و یقین بیان داشته‏اند معلوم می‏شود که شهرت عدم ولادت آن حضرت و نسبت مجهول بودنش بی‏اساس بوده است.

چنانکه گفته شد همه مطالب بدون استثناء از کتب برادران اهل سنت جمع آوری شده و نگارنده از این کار علتی را داشته است و آن این است که  برادران اهل سنت موقع مطالعه آن عذری نیاورند و نگویند که این مطالب در کتاب هی ما نیست. البته این مسئله به نوعی باعث نزدیک شدن اهل سنت و شیعه نسبت ‏به یکدیگر خواهد گردید.

 

مهدی شخصی ، نه مهدی نوعی

برادران اهل سنت در رابطه با مهدی موعود « می‏گویند: ما به مهدی نوعی عقیده داریم. به عبارت دیگر ما منکر موعود نیستیم . احادیثی که از رسول خدا(ص) درباره او صادر شده مورد قبول ماست ولی می‏گوییم، او هنوز متولد نشده و معلوم نیست چه کسی است. اما در آینده متولد می‏شود و بعد از بزرگ شدن قیام می‏کند و حکومت جهانی واحد تشکیل می‏دهد. او از نسل فاطمه و از فرزندان حسین (ع) است. (4)

مثلا شبراوی شافعی در الاتحاف (5) می‏گوید: شیعه عقیده دارد مهدی موعود که احادیث صحیحه در رابطه با او وارد شده، همان پسر حسن عسکری خالص است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد ولی صحیح آن است که او هنوز متولد نشده و در آینده متولد شده و بزرگ می‏شود و او از اشراف آل البیت الکریم است.»

«ابن ابی الحدید» در شرح نهج‏البلاغه (6) ذیل خطبه‏16 می‏گوید:

" اکثر محدثین عقیده دارند مهدی موعود از نسل فاطمه (ع) است و اصحاب ما معتزله آن را منکر نیستند و در کتب خود به ذکر او تصریح کرده‏اند و شیوخ ما به او اعتراف کرده‏اند. فقط فرق آن است که او به عقیده ما هنوز متولد نشده و بعدا متولد خواهد گردید."

ناگفته نماند که اهل سنت‏ بر این گفته خود دلیلی از احادیث ‏یا آیات نیاورده‏اند. فقط شهرتی است که در میان ایشان به وجود آمده است و این از نتایج منزوی شدن اهل بیت(ع) و برگشتن خلافت اسلامی از آنهاست چنان که در مقدمه مقاله به آن اشاره شد. وانگهی احادیث منقوله در کتب اهل سنت عیناً عقیده شعیه را می‏رساند و در آن احادیث می‏خوانیم که مهدی موعود(ع) دوازدهمین امام از ائمه دوازده‏ گانه و نهمین فرزند امام حسین(ع) و چهارمین فرزند امام رضا(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است.

و نیز روایات اهل سنت می‏گویند که آن حضرت در سال 255 هجری در نیمه ‏شعبان در شهر سامرا از مادری به نام نرجس به دنیا آمده است. بنابراین شیعه و اهل سنت در مهدی موعود شکی ندارند و هر دو عقیده به مهدی شخصی دارند. منتها دوران هی تاریک و انزوی اهل بیت و عصر حکومت ‏سیاه بنی‏امیه و بنی‏عباس مانع از آن شد که اهل سنت چیزی را که در کتاب هی خود نوشته و نقل کرده‏اند در میان خود شهرت بدهند و مانند شیعه منتظر آمدن مهدی شخصی (ع) باشند.


ما اینک بعضی از دلایلی را که دلالت ‏بر مهدی شخصی دارند از کتب برادران اهل سنت نقل کرده و درباره آنها توضیح می‏دهیم:

1- محمد صالح حسینی ترمذی حنفی از سلمان فارسی نقل کرده می‏گوید:

«دخلت علی النبی (ص) فاذا الحسین علی فخذه و هو یقبل عینیه و فاه و یقول: انت ‏سید ابن سید انت امام ابن امام، انت ‏حجة ‏ابن حجة ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» (7)

« داخل محضر رسول خدا(ص) شدم ناگاه دیدم که حسین (ع) بر روی زانوی آن حضرت است. حضرت چشم ها و دهان حسین را می‏بوسید و می‏فرمود: تو آقایی فرزند آقایی، تو امامی، پسر امامی، تو حجتی فرزند حجتی. پدر نُه ‏نفر حجتی از صلب تو که نهمین نفر آنها قائم آنهاست.

این حدیث‏ شریف صراحت دارد در این که مهدی موعود (ع) نهمین فرزند امام حسین (ع) است، بنابراین متولد هم شده است. پس نمی‏شود گفت معلوم نیست مهدی چه کسی است و هنوز متولد نشده است.

«عبدالله بسمل‏» نیز همین حدیث را عینا نقل کرده است. (8)

2- «ابوالموید موفق خوارزمی حنفی ‏» (متوفی 568) آن را با کمی تفاوت از « سلیم بن قیس‏» از «سلمان محمدی‏» چنین نقل می‏کند:

«قال دخلت علی النبی (ص) و اذا الحسین علی فخذه و هو یقبل عینیه و یلثم فاه و یقول انک سید ابن سید ابوسادة انک امام ابن امام ابوالائمة، انک حجة ابن حجة ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم. (9)

« مهدی موعود (ع) در کلام رسول خدا(ص) به احسن وجه تعیین شده و آن نهمین فرزند امام حسین (ع) است.»

3- حافظ شیخ سلیمان حنفی قندوزی حدیث فوق را در ینابیع ‏المودة باب 54 ص 168 و نیز در باب‏56 ص 258 از کتاب مودة القربی تالیف سید علی بن شهاب همدانی شافعی (متوفی‏786) نقل کرده است و نیز در باب‏77 ص 445 باز از مودة ‏القربی و در باب 94، ص 492 از خوارزمی به دو سند از سلمان فارسی و امام سجاد (ع) از پدرش امام حسین (ع) نقل کرده که دومی چنین است:

«عن علی بن الحسین عن ابیه الحسین بن علی: دخلت علی جدی رسول ‏الله (ص) فاجلسنی علی فخذه و قال لی: ان الله اختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة تاسعهم قائمهم و کلهم فی‏الفضل و المنزلة عندالله سواء.»

«امام می‏فرماید: به محضر جدم رسول ‏الله (ص) داخل شدم مرا روی زانوی خویش نشانید و فرمود خداوند از صلب تو نُه نفر امام اختیار کرده که نهمین آنها قائم آنهاست و همه در فضیلت و مقام پیش خداوند یکسانند.»

بنابراین مهدی(ع) یک مهدی معین و نهمین فرزند امام حسین (ع) است.

ناگفته نماند که کتاب «مودة ذوی‏القربی‏» تالیف سید علی بن شهاب همدانی شافعی (متوفی‏786) حاوی چهارده فصل است که شیخ سلیمان حنفی همه آن کتاب را در «ینابیع ‏المودة‏» آورده و آن را باب پنجاه و ششم این کتاب قرار داده است و در فصل دهم تحت عنوان «المودة العاشرة فی عدد الائمه و ان المهدی منهم‏» حدیث مبارک فوق را چنان که گفته شد - در ص 258 از سلیم بن قیس هلالی از سلمان فارسی از رسول‏ الله (ص) نقل کرده است.

پس بنابر آنچه ما به دست آورده‏ایم حدیث فوق در کتاب هی «مقتل خوارزمی‏» در « ارجح‏ المطالب‏»، «مناقب مرتضوی‏»، «مودة ذوی ‏القربی‏» و «ینابیع المودة‏» نقل شده است و دلالت ‏بر مهدی شخصی دارد یعنی مهدی موعود (ع) فرزند نهم امام حسین(ع) است.

4- حموئی جوینی شافعی از عبد الله بن عباس نقل کرده که گفت:

«سمعت رسول الله (ص) یقول انا و علی و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین مطهرون معصومون‏.» (10)

«شنیدم که حضرت می‏فرمود من، علی، حسن، حسین، و نُه نفر از فرزندان حسین همه پاک شده از طرف خدا و معصوم هستیم.‏»

و نیز همین حدیث را از اصبغ بن نباته از عبدالله بن عباس نقل کرده است (11) وهمچنین در « ینابیع المودة‏» (12) از کتاب «مودة القربی‏» (مودت دهم) و از فرائدالسمطین (13) نقل شده است.

از این حدیث نیز روشن می‏شود که مهدی موعود (ع) فرزند نهم امام حسین(ع) است و اگر بگویند چه مانعی دارد که فرزند امام حسین باشد ولی بعدا در آخرالزمان متولد شود؟! می‏گوییم به قرینه روایات گذشته و روایات آینده، نه نفر پشت ‏سر منظورند. یعنی امام دوازدهم، فرزند نهم امام حسین(ع) است.

5 - شبراوی شافعی مصری (متوفی 1172) در کتاب «الاتحاف بحب‏الاشراف‏» (14) و ابن صباغ مالکی در «فصول المهمة‏» (15) نقل می‏کنند که: دعبل ‏بن ‏علی ‏خزاعی می‏گوید: چون به محضر حضرت رضا(ع) رسیدم و در ضمن قصیده خود این دو شعر را خواندم که:

 خروج امام لا محالة خارج یقوم علی اسم الله و البرکات یمیز فینا کل حق و باطل و یجزی علی النعماء النقمات.

حضرت رضا (ع) با گریه سرش را بلند کرد و فرمود: ی دعبل! در این دو شعر جبرئیل به زبان تو سخن گفته است آیا می‏دانی آن امام کدام است که قیام می‏کند؟ گفتم : نمی‏دانم، فقط شنیده‏ام که امامی از شما اهل بیت قیام کرده زمین را پر از عدل خواهد کرد.

« فقال: یا دعبل الامام بعدی محمد ابنی و بعده علی ابنه و بعده ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة‏ القائم المنتظر فی غیبة المطاع فی ظهوره و لو لم یبق من ‏الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیملاء الارض عدلا کما ملئت جورا.»

«ی دعبل! امام بعد از من پسرم محمد و بعد از او پسر اوست و بعد از او حسن و بعد از حسن پسرش حجت قائم منتظر است. در غیبت مورد اطاعت‏ خواهد بود و در وقت ظهورش اگر از عمر دنیا نماند مگر یک روز، خدا آن روز را بلند خواهد کرد تا خروج نموده و زمین را پر از عدل و داد گرداند همانطور که از ظلم  پر شده باشد.»

شایان ذکر است که این حدیث را شیخ‏الاسلام حموئی در فرائدالسمطین از ابوالصلت عبدالسلام هروی (16) و حافظ قندوزی حنفی از فوائد حموئی شافعی (17) نقل کرده است.

6- شیخ‏الاسلام حموئی جوینی شافعی در فرائد السمطین (18) از حسین بن خالد نقل کرده که [امام] علی ‏بن ‏موسی‏ الرضا(ع) فرمود کسی که ورع ندارد، دین ندارد و کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد و «ان اکرمکم عندالله اتقیکم‏» یعنی عمل کننده‏تر به تقیه. گفته شد یابن رسول‏ الله تا کی تقیه کنیم؟ فرمود: تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست هر کسی تا قبل از خروج قائم تقیه را ترک کند از ما نیست.

« گفته شد یابن رسول‏الله کدام یک از شما اهل بیت، قائم است؟ فرمود: فرزند چهارم من. خداوند به وسیله او زمین را از هر ظلم پاک و از هر ستم خالی می‏گرداند. او همانست که مردم در ولایت وی شک کنند و او صاحب غیبت است و چون خروج کند زمین با نورش روشن می‏گردد.»

او همانست که زمین بری وی پیچیده شود و بری وی سایه‏ی نباشد و او همان است که منادی درباره وی از آسمان ندا می‏کند. ندایی که خدا آن را به گوش همه اهل زمین می‏رساند. منادی می‏گوید: بدانید حجت ‏خدا در نزد کعبه ظهور کرده تابع او شوید که حق در او و با اوست و آن است قول خدی عزوجل که می‏فرماید:

«ان نشا ننزل علیهم من‏السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین.‏» (19)

این حدیث نیز مانند حدیث ‏سابق دلالت ‏بر مهدی معین دارد.

حافظ قندوزی همین حدیث را از فرائد السمطین نقل کرده و می‏گوید:

« قال الشیخ المحدث الفقیه محمد بن ابراهیم الجوینی الحموئی الشافعی فی کتابه فرائد السمطین عن دعبل الخزاعی ... » (20)

7- ابن صباغ مالکی در «الفصول ‏المهمه‏» (21) که آن را در معرفت ائمه نگاشته است می‏گوید:

«و روی ابن‏ الخشاب فی کتابه موالید اهل بیت ‏یرفعه بسنده الی علی ‏بن ‏موسی‏الرضا(ع) انه قال: الخلف الصالح من ولد ابی محمد الحسن بن علی و هو صاحب الزمان القائم المهدی‏.»

«ابن خشاب ابومحمد عبدالله بن احمد بغدادی در کتاب خود که سندش را به امام رضا(ع) رسانده که آن حضرت فرمودند: خلف صالح (مهدی موعود) از فرزندان ابی محمد حسن بن علی عسکری است و او صاحب الزمان و قائم مهدی است.‏»

8 - شیخ الاسلام حموئی شافعی در فراید السمطین (22) و موفق بن احمد خوارزمی حنفی در کتاب «مقتل ‏الحسین‏» (23) (ع) نقل می‏کنند از ابی‏سلمی که شترچران رسول خدا(ص) بود (24) می‏گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می‏فرمود: در شب معراج از خدی جلیل خطاب آمد: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه‏» (25)

گفتم: «والمومنون‏» خطاب رسید: راست گفتی ی محمد ، کدام کس را در میان امت‏ خود گذاشتی؟ گفتم: بهترین آنها را خطاب رسید: علی ‏بن‏ابی‏طالب را؟ گفتم: آری پروردگارا! خطاب رسید: یا محمد! من توجه کردم به زمین، توجه کاملی و تو را از اهل زمین اختیار کردم. نامی از نامهی خود را بری تو مشتق کردم. من یاد نمی‏شوم، مگر آن که تو هم با من یاد شوی. منم محمود و تویی محمد.


بعد دفعه دوم به زمین نظر کردم از آن «علی‏» را برگزیدم و نامی از نام هی خود بری او مشتق کردم و منم اعلی و اوست علی یا محمد! من تو را و علی ، فاطمه و حسن، حسین و امامان از فرزندان حسین را از شبح نور آفریدم (26) و ولایت ‏شما را بر اهل آسمان ها و زمین عرضه کردم . هر که قبول کرد در نزد من از مؤمنین است و هر که انکار نمود نزد من از کفار است. ی محمد! اگر بنده‏ی از بندگان من مرا عبادت کند تا از کار افتد و یا مانند مشک خشکی گردد. پس در حال انکار ولایت ‏شما پیش من آید ، او را نمی‏آمرزم تا اقرار به ولایت ‏شما کند. ی محمد! آیا می خواهی اوصیی خود را ببینی؟ گفتم: آری بار خدایا، خطاب آمد: به طرف راست عرش خدا بنگر:

« من به طرف راست عرش خدا نگاه کردم ناگاه دیدم: علی، فاطمه، حسن، حسین، محمد بن علی ، باقر، جعفربن محمد صادق، موسی بن جعفر کاظم، علی بن موسی‏الرضا، محمد بن علی جواد، علی بن محمد هادی، حسن بن علی عسکری و مهدی در دریایی از نور ایستاده و نماز می‏خوانند و مهدی در وسط آنها مانند ستاره درخشانی بود. خدا فرمود: ی محمد ! اینها حجت ها هستند، و مهدی منتقم عترت توست. به عزت و جلال خودم قسم او حجتی است که ولایتش بر اولیی من واجب است و او انتقام گیرنده از دشمنان من است.‏»

حافظ حنفی قندوزی، این حدیث ‏شریف را در «ینابیع المودة‏» (27) از خوارزمی نقل کرده‏ و می‏گوید: حمویی نیز در فرائد آن را نقل کرده است و در ینابیع به جی « والمهدی‏» عبارت « و محمد المهدی بن الحسن‏» آمده است. این حدیث گذشته از دلالت ‏بر مهدی شخصی حاوی اسامی مبارک همه امامان صلوات ‏الله علیهم اجمعین است.

9- «موفق بن احمد خوارزمی‏» در «مقتل الحسین‏» (28) و «شیخ الاسلام حمویی شافعی‏» در «فرائدالسمطین‏» (29) «سعید بن بشیر» از علی ابن ابی‏طالب(ع) نقل کرده‏اند که فرمود:

قال رسول‏الله (ص) انا واردکم علی الحوض و انت ‏یا علی‏الساقی و الحسن الرائد (30) والحسین الامر و علی‏ بن الحسین الفارط و محمد بن علی‏الناشر و جعفر بن محمد السائق و موسی بن جعفر محصی المحبین و المبغضین و قامع المنافقین و علی بن موسی معین المؤمنین و محمد بن علی منزل اهل الجنة فی درجاتهم و علی بن محمد خطیب شیعته و مزوجهم الحور العین والحسن بن علی سراج اهل‏الجنة یستضئون به والمهدی شفیعهم یوم ‏القیامة حیث لایاذن ‏الله الا لمن یشاء و یرضی‏.»

من پیشتر از شما وارد (31) حوض کوثر می‏شوم تو یا علی ساقی کوثر هستی و حسن مدیر آنست ، حسین فرمانده آن می‏باشد، علی بن الحسین پیشرو بر دیگران در رسیدن به آن، امام باقر مقسم آن، جعفر صادق سوق ‏دهنده به آن ، موسی بن جعفر شمارنده دوستان و دشمنان و زایل ‏کننده منافقان، علی بن موسی یار مؤمنان، محمد بن علی جواد نازل کننده اهل بهشت در درجاتشان و علی بن محمد هادی، خطیب شیعه و تزویج کننده حورالعین به آنهاست، حسن بن علی عسکری چراغ اهل بهشت است. مردم از روشنایی آن روشنایی می‏گیرند و مهدی موعود شفاعت کننده آنهاست در مکانی که خدا اجازه شفاعت نمی‏دهد مگر به کسی که بخواهد و از او راضی باشد.»

این حدیث مبارک نیز که برادران اهل سنت ‏به صورت قبول، آن را نقل کرده‏اند حاوی نام هی پاک دوازده امام است.

10- حافظ سلیمان قندوزی از جابربن یزید جعفی نقل کرده می‏گوید: شنیدم جابر بن عبدالله انصاری می‏گفت: رسول خدا(ص) به من فرمود:

« یا جابر! ان اوصیایی و ائمة المسلمین من بعدی اولهم علی، ثم‏الحسن، ثم الحسین، ثم علی بن الحسین، ثم محمد بن علی المعروف بالباقر ستدرکه یا جابر فاذا لقیتة فاقرئه منی‏السلام، ثم جعفربن محمد، ثم موسی بن جعفر، ثم علی بن موسی، ثم محمد بن علی، ثم علی بن محمد، ثم الحسن بن علی، ثم القائم، اسمه اسمی و کنیه کنیتی ابن الحسن بن علی ذاک الذی یفتح ‏الله علی یدیه مشارق الارض و مغاربها ذاک ‏الذی یغیب عن اولیائه غیبة لایثبت علی القول بامامته الا من امتحن الله قلبه للایمان.‏» (32)

«ی جابر! اوصیی من و امامان مسلمین بعد از من اول آنها علی بن ابی‏طالب است. بعد از او حسن، بعد از او حسین، بعد از او علی بن حسین، بعد از او محمد بن علی معروف به باقر. ی جابر! تو او را درک خواهی کرد و چون به خدمتش رسیدی سلام مرا برسان، بعد از او جعفر بن محمد، بعد از او موسی‏ بن جعفر، بعد از او علی بن موسی، بعد از او محمد بن علی، بعد از او علی بن محمد، بعد از او حسن بن علی، بعد از او قائم آل محمد که نامش نام من و کنیه‏اش کنیه من است پسر حسن بن علی، او همانست که خدا با دست وی شرق و غرب زمین را فتح می‏کند، او همانست که از دوستان خویش مدت زیادی غایب می‏شود، تا حدی که در اعتقاد به امامت او باقی نمی‏ماند مگر آنان که خداوند قلوبشان را با ایمان امتحان کرده است‏.»

جابر می‏گوید: گفتم یا رسول‏الله! آیا مردم در زمان غیبت از وجود وی منتفع می‏شوند؟ فرمود: آری به خدایی که مرا به حق فرستاده، مردم در زمان غیبت از نور ولایتش روشنایی می‏گیرند. چنان که مردم از آفتاب بهره می‏برند با آن که زیر ابرهاست. ی جابر! این که گفتم از مکنونات سّر خداست و از علم مخزون خدا می‏باشد آن را اظهار مکن مگر به کسی که اهلیت دارد.

در اینجا به دلیل ضیق مجال به ذکر موارد یاد شده اکتفا کرده و طالبان را بری مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب «اتفاق در مهدی موعود» از علی اکبر قرشی  ارجاع می ‏دهیم.

پی نوشت ها:

1- جلال‏الدین عبدالرحمان سبوطی، تاریخ الخلفاء، ص‏246.

2- امام الصادق و المذاهب الاربعه، ج 2، ص 555، به نقل از مقدمة البیض ابن عبدالبر، ص‏9.

3- مقدمه موطا، ص 12، از عبدالوهاب و عبداللطیف .

4- منظور ما از«مهدی نوعی‏» همین است و گرنه اهل سنت نیز آن حضرت را فاطمی و حسینی می‏دانند.

5 - بشراوی، الاتحاف، باب خامس، ص 180 ذیل فصل الثانی عشر من‏الائمه ابوالقاسم محمد.

6- ابن ابی الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج 1، ص 281.

7- محمد صالح حسینی ترمذی، مناقب مرتضوی، باب دوم، ص‏139.

8- عبدالله بسمل، ارجح المطالب فی عد مناقب اسدالله الغالب، ط لاهور، در باب منحصر بودن امامت در دوازده نفر، ص‏436.

9- مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، الفصل السابع فی فضائل الحسین، ص‏146.

10- فرائدالسمطین، ج 2، ص 132، حدیث 430.

11- همان،ج 2، ص‏313، حدیث‏563.

12- ینابیع ‏المودة، باب 58، ص 258.

13- فرائد السمطین، باب‏77، ص 445.

14- الاتحاف بحب الاشراف، ط ادبیه مصر، صص‏146، 165.

15- فصول المهمه، فصل 8 ، ص 265.

16- فرائد السمطین، ج 2، ص‏337، حدیث 591.

17- ینابیع المودة، باب 80 ، ص 454.

18- فرائد السمطین، ج 2، ص‏336، حدیث 590.

19- ما اگر بخواهیم از آسمان مشیت آیت قهری نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار ایمان فرود آرند.» ( شعراء/ 4)

20- ینابیع المودة ، باب 80، ص 454 و باب‏86 ، ص 471 .

21- فصول المهمه، فصل ثانی عشر، صص‏309 ، 310 .

22- فرائد السمطین، ج 2، ص‏319، حدیث 571.

23- مقتل الحسین، ج 1، فصل سابع فی فضائل الحسن، و الحسین، ص‏96.

24- ابن اثیر در«اسدالغابه‏» می‏گوید: ابوسلمی چوپان شتران رسول خدا(ص) بود، نامش را «حریث‏» گفته‏اند. ابن حجر نیز در «الاصابه‏» چنین گفته است: ناگفته نماند حدیث فوق را در فرائد از خوارزمی نقل کرده است.

25- بقره/ 285.

26- در نسخه فرائد «شبح‏» و در نسخه مقتل خوارزمی «من سنح نور من نوری‏» است.

27- ینابیع المودة ، باب‏93 ، ص‏487.

28- مقتل الحسین، ج 1، فصل سابع فی فضائل الحسن و الحسین ، ص 94.

29- فرائد السمطین، ج 2، ص 321 ، حدیث 572.

30- در لفظ مقتل الحسین «الزائد» با «زاء» است‏ یعنی دورکننده دشمنان از حوض.

31- «وارد» کسی است که قبل از قافله وارد محلی می‏شود نظیر«فارسلوا واردهم فادلی دلوه.‏»

32- ینابیع المودة، باب 94، ص 494.



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • نشانه های عمومی آخرالزّمان
    [عناوین آرشیوشده]